کشتار مردم بی پناه بلوچستان به بهانه جندالله
نیما فرمین نیما فرمین

 ،  دکترای حقوق از دانشگاه حقوق مونت پلیه ـ فرانسه

در روز 20 دسامبر 2010 ترسایی، خبر گزاری فرانسه ، اعدام یازده تن مردم بی دفاع بلوچستان را که در زندان زاهدان به چوبه ی دار آویخته شده اند، به آگاهی جهانیان و به ویژه مردم فرانسه رسانید.

این نخستین بار نیست،  که حکومت استبداد دینی مردم بی دفاع را به شیوه های قرون وسطایی و بدون دادرسی در دادگاه ها روانه چوبه ی دار می کند، در حالی که به تاً یید عمال این رژیم بسیاری از اعدام شدگان پیش از بمب گذاری در چا بهار در زندان به سر می برده اند. در یک سال گذشته ، ده ها تن از مردم بلوچستان به اتهام دگراندیشی ( سنی بودن) ، به این سرنوشت هولناک  گرفتار شده اند.

سردمداران حکومت اسلامی، گمان می برند که یگانه راه پایندگی آنان، سرکوب و کشتار مردم است و بر این پندارند که با دامن زدن به اختلافات شیعه و سنی، می توانند، از پشتیبانی مردمی که اسیر اوهام و خرافات فرقه شیعه هستند بهره گرفته و به هدف های خود برسند.

این کینه توزی ها و رفتارهای غیرانسانی حکومت استبداد فرقه شیعه، نسبت به مردم کردستان و بلوچستان یاد آور نامردمی های حکومت استبداد شیعه صفوی است. گسترش شیعه گری در ایران به دست اسماعیل صفوی و جانشینان او با جدا کردن سر ها و دراندن شکم ها انجام شد ولی به پایان نرسید. در گرجستان،  کشتارهزاران زن ، مرد وکودک مسیحی، کمی از عطش ولی فقیه صفوی " مرشد کامل  شاه عباس "  را فرو نشاند، ولی  گرجستان را به دامان تزار روس افکند. کوشش های صفویه برای گسترش فرقه شیعه در سراسر ایران با ناکامی مواجه شد، در نتیجه بخش بزرگی از بلوچستان، کردستان و خراسان بزرگ (سرزمین بلخ، سغدیان)، هم چنان اهل سنت ماندند.

در دوران ناصرالدین قاجار، نفوذ انگلیس در کشور افزایش می یابد و با به راه انداختن اختلاف میان شیعه و سنی و بهره گرفتن از آخوندها،  بی آن که جنگی شود، سرزمین بلخ از ایران جدا می شود. در راستای همین سیاست بلوچستان نیز دو نیمه می شود و بخش شرقی آن به مستعمرات انگلیس افزوده می شود. تجزیه ی کردستان و جدایی بخش غربی آن از ایران با همین ترفند،  دشمنی میان شیعه و سنی به آسانی انجام می شود.

 

نامردمی ها و کشتارهای حکومت خودکامه فرقه شیعه ، که با کینه توزی، دشمنی و بی ارج کردن مردم استان های کردستان و بلوچستان در درازای سی سال حاکمیت ویرانگرشیعه با ددمنشی دنبال شده است، دو پرسش به میان می آورد :

1 ـ آیا این نامردمی ها و کشتار مردم بی دفاع ، در پی تکرار تاریخ است تا بسان گذشته زمینه سازی برای جدایی کردستان و بلوچستان از ایران فراهم  شود ؟

2 ـ آخوند ها که از روز برپایی فرقه  شیعه در این کشور، تا به امروز نشان داده اند که کم ترین دلبستگی به ارزش های فرهنگی این کشور کهن ندارند، و پیوند های آنان از دوره صفویه تا امروز با انگلیس بر کسی پوشیده نیست، تنها مشغله ی فکری آن ها گسترش پندارهای فرقه شیعه در جهان است، آیا با این پندارهای خرافاتی  به پایندگی ایران می اندیشند ؟

در درازای سی سال حاکمیت زور و مردم ستیزی، حکومت استبداد شیعه ، کم ترین گامی برای آبادانی و توسعه ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، دواستان کردستان وبلوچستان برنداشته است، مردم این بخش ها در بینوایی و محرومیت توصیف ناشدنی زندگی می کنند و از ابتدایی ترین پیشرفت ها بی بهره مانده اند، جوانان این استان ها که با دشواری های زیاد به تحصیل دانش پرداخته اند، به لحاظ سُنی بودن از داشتن کار بی بهره مانده، و امیدی به آینده خود ندارند، در حالی که درآمدهای کشور برای شیعیان لبنان، فلسطین و دیگر جا ها به هدر می رود ویا به جیب ماجراجویان و تندرویان اسلامی، برای ایجاد تنش در منطقه و نابسامانی در کشور های دیگر واریز می شود ویا میلیون ها دلارخزانه کشوربرای سرکوب ایرانیان مخالف حکومت استبداد شیعه و باج دادن به " لابی های زالو صفت"  رژیم در کشور های غربی هزینه می شود.

مدتی است، که آخوندها برای گسترش فرقه شیعه در کردستان و بلوچستان با توسل به دست آویزهای گوناگون بر آنند،  پیشوایان تسنن را بد نام ونابود کرده  و به مدارس آنان دست یافته و به زور مردم این سرزمین ها را به فرقه شیعه درآورند. در راستای این پندار، با صحنه سازی به هرجنایتی تن می دهند، تا مردم آزاده ی بلوچستان و پیشوایان آنان  را تبهکار نشان داده و درنزد ایرانیان و جهانیان بی آبرو کنند.

 

در این راستا تاکنون آخوند ها از ترور، بمب گذاری و شکل گرفتن گروه های تندرویی چون جندالله در بلوچستان سود برده و بهانه ای برای درهم شکستن مقاومت مردم بلوچستان و سرکوب پیشوایان اهل تسنن به دست آورده اند.

این رویداد ها  شکاف میان شیعه و سنی را عمیق تر کرده است  و در این شرایط که جوانان برومند ایران زمین در بلوچستان بدون محاکمه به چوبه دار آویخته می شوند، با اندوه بسیارمی بینیم، که فعالین حقوق بشر ایرانی ( سازمان ها، فدراسیون ها ) که عموما در سازش با  اصلاح طلبان دروغین درون رژیم هستند، و دایم در رسانه های داخلی و خارجی پرسه میزنند، در خاموشی فرو رفته اند.

یکم دی ماه- 22 دسامبر 2010


December 23rd, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی